نمایش جزئیات

قسمت دوم روضه حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم۱۴۰۱ حاج محمود کریمی

قسمت دوم روضه حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم۱۴۰۱ حاج محمود کریمی

خودم را می‌کِشم سویت؛ دو پای ناتوان را نه
 غمم از یاد بردم؛ طعنه‌های کودکان را نه 

سر تو رفت و قولت نه؛ یقینم بود می‌آیی
 به عمّه صبر دادی؛ دختر شیرین‌زبان را نه

 تمام دختران خوابند زیر چادر عمّه
 یتیمت را ببر؛ سربارم امّا عمّه‌جان را نه 

خدا صبرت دهد؛ دیدی که می‌خندند بر وضعم
که بر هر زخم طاقت داشتم؛ زخم‌زبان را نه

 شنیدم غارتت کردند و عریانت به خود گفتم
 که دزدان را نمی‌بخشم؛ خصوصاً ساربان را نه

 حلالت می‌کنم ای تازیانه؛ سنگ خاکستر
حلالت می‌کنم ای خار امّا خیزان را نه

 همین‌که چوب می‌خوردی، لبانم چاک می‌خوردند
 به او گفتم بزن من را ولیکن آن دهان را نه

 طنابی در تمام شهر دور گردن ما بود
فقط گفتم بکش مویم ولی این ریسمان را نه

 گذشتم با مکافات از حراجی یهودی‌ها من 
 عادت داشتم بر درد؛ درد استخوان را نه

 به من برمی‌خورد؛ ما سفره‌دار عالمی هستیم
 بیاندازید سویم سنگ امّا تکّه نان را نه 

اگرچه کودک و پیرش، هولم دادند و مو کندند
پدر بخشیدم آنان را ولی پیر زنان را نه

.